فاضلاب

برای ثبت برای خوانده شدن در آیندهبرای یادآوری در روزهای دور و هم نزدیک اینکه زنگ بزند و به من چیزهایی بگوید و خودش را صاحب حق مطلق بداند مرا گناهکار، کم کار، بی دقت، و کسی که باعث شده ام وقت او تلف شود، انصاف نبود. اینکه من تنها و بدون کمک او کار مقاله ام را تمام کرده ام، خودش تا روز نوشتن هیچ مروری به کار نکرده، بعد تازه می آید نظر می دهد، و این باعث شده من مجبور شوم هی گوشه  و کنار کار راعوض کنم بعد اسمش را می گذارد بی دقتی من، و نمیدانم اگر منهم مثل دانشجویش که خیلی هم بهش استناد میکند، دورش می زدم، با تقریب های عجیب و قریب فقط دنبال جواب تولید کردن بودم، و یا اینقدر بی مسوولیت بودم که مقاله چاپ نشده کد کار را گم میکردم، آدم باارزش تری به نظر می رسیدم یا نه؟! فاضلاب...ادامه مطلب

وقتی فقط برای نوشتن یک پاراگراف ۶ خطی در یک ستون از مقاله ام یک ساعت صرف کرده ام،

و این یک ساعت تنها یک ساعتی است که از اول هفته تا امروز که دوشنبه صبح سحر است نصیبم شده برای کار کردن، حدس زدن اینکه نوشتن این مقاله یک قرن از من وقت خواهد گرفت کار مشکلی نیست!

حالا آدم هم که نمیشی

توی همین وقت کم هم بیا و وبلاگ‌ آپدیت کن!

فاضلاب...

کوشیار خادم های حرم را که می دید نشونشون میداد و میگفت: مامان خانم چوب پرپری! حالا ما چهار بار رفته بودیم حرم، غروب جمعه فقط می خواستیم نیم ساعت باشیم و یه وداع بخونیم برگردیم، شانس ما هم اتفاقا با دوست بابای کوشیار که خادم افتخاری حرم هست و کارت داره و میتونه از در پارکینگ مخصوص خودشون وارد بشه داشتیم می رفتیم تو که، خانمی که بازرسی میکرد جلومون رو گرفت و به ده تا چیز توی کیفمون گیر داد: عروسک بره ناقلای کوشیار، پک قاشق چنگال مسافرتی، آینه کوچک،...تا توی موهای کله مون رو هم با دقت گشتن! اشک بچه ها رو که در آوردن هیچ، ما مجبور شدیم کلی راه برگردیم و وسایل رو بذاریم توی ماشین. میگفت تا شعاع یک کیلومتری اطراف حرم دوربین های مخفی هست و این اواخر خیلی موارد از داعش رو تونستن قبل از اینکه طرف موفق بشه دستگیر کنن خدایا پناه بر تو... + نوشته شده در  دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:40  توسط پرستو  |  فاضلاب...ادامه مطلب

فاضلاب...

فاضلاب...

مشکل حرف زدن دارن به خدا یعنی وقتی آدم نتونه باخواهر خودش، مادر خودش، بچه اش ، ... حرف بزنه، دیگه چطور میشه انتظار داشت  که روابط توی یک خونه خوب و نرمال باشه صبح با کلی شرمندگی و معذرت خواهی ازم میخاد که زنگ بزنم به معلم خصوصی پسرش ،ازش بطور ناشناس بپرسم که شما ساعتی چند میگیرید واسه تدریس ریاضی توی خونه؟ قضیه هم اینه که خواهر کوچیکه وضع خوبش، واسه دهن کجی به این، و اینکه بگه تو اصلا به فکر بچه ات نیستی و این حرفا، واسه پسره که تجدید آورده، تابستون معلم خصوصی گرفته و پولش رو هم خودش داده، حالا این میخاد بدونه چقدر بوده که بریزه به کارتش و زیر دینش نباشه!!! خب درست و درمون بشینید با هم حرف بزنید.. چه کاریه! + نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۶ساعت 11:51  توسط پرستو  |  فاضلاب...ادامه مطلب

به سلامتی تمام اون لب تاب هایی که دو روز مارو معطل نگه میدارن و صفحه نمایششون همچنان سیاهه بعد توی مغازه تعمیر کاری  مرکز کامپیوترهای دوروبر چهارراه ولیعصر سرو مر و گنده بالا میاد و واسه ماهم زبون در میاره!! --------------------------------------------------------------------------------------------- توی دلم چقدر بدوبیراه گفتم به اون راننده اسنپی که چمدون منو وارونه گذاشته بود توی صندوق عقب و تمام وزن وسایل رو انداخته بود روی لب تاب بدبختی که گذاشته بود روی رو!! + نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶ساعت 12:26  توسط پرستو  |  فاضلاب...ادامه مطلب

  به یاد حسین پناهی در "به جای مقدمه کتاب بی بی یون" که من اگر چند بار دیگر هم بخوانمش باز لذت می برم!  (چیزهای زیادی که در اینجا نام نبرده ام را به چیرهای زیاد دیگری که در اینجا نامی از آنهابرده نشده ، ترجیح می دهم. ) تمام کسانی را که در سال ۱۳۹۶ هجری شمسی بعد از ۱۲ سال درس خواندن در مدرسه و حداقل ۱۸ سال زندگی کردن در کشوری  به نام ایران،( که باید حداقل آشنایی با وضع و اوضاع آن را منجر شده باشد) و بعد از ساعتهای زیادی درس خواندن برای کنکور سراسری، و آوردن رتبه مناسب برای قبول شدن در اینجا، دانشکده فیزیک دانشگاه تهران را برای ادامه تحصیل کار زندگی و سرنوشتشان انتخاب میکنند، به بزغاله های مادر بزرگ کوشیار که در جهت عکس شیب تپه در توهم خوردن علفهای تازه و سبز در  حال بالا رفتنند، ترجیح نمی دهم!! پانوشت : با استدلال استفرایی افراد مشابه در این رشته و دانشگاه های دیگر را هم همینطور! + نوشته شده در  دوشنبه سوم مهر ۱۳۹۶ساعت 11:35  توسط پرستو  |  فاضلاب...ادامه مطلب

فاضلاب...

فاضلاب...